شهرام ناظری نیازی به عنوان شوالیه ندارد
تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۷۲۶۱۴۲
علی اکبر مرادی خانه تنبور را جایی برای هنر والا می داند و حسین علیزاده هم برجایگاه والای هنرمندان ایرانی تاکید می کند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، افتتاح خانه ی تنبور نه در جایی میان شهری بزرگ، نه در یک فرهنگسرای متعل به فلان ارگان، نه در بخشی از ساختمان های آپارتمانیِ وسطِ شهر؛ که در دل روستایی دوردست شکل گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حدود 70 کیلومتر از شهر کرمانشاه به سمتِ غرب باید رفت تا به «بانزلان» رسید. روستایی که زادگاه علی اکبر مرادی یکی از استادان نامدار تنبور در ایران است. مرادی زمینی از املاک پدریش در روستای «بانزلان» را اختصاص داده تا در آنجا و با هزینه های شخصی «خانه تنبور» را تاسیس کند.
سه شنبه 21 شهریور 1396 راس ساعت 18:00 مرمان بسیاری گِرد هم آمده اند تا «خانه تنبور» را به طور رسمی افتتاح کنند. برای رسیدن به «بانزلان» باید جاده ای باریک و خطرناک را رانندگی کرد.
در راه از هر کسی سراغِ «بانزلان» را می گیریم، پیش از پایانِ جمله هایمان راه را نشان می دهند. گویی امروز این کار را بسیار انجام داده اند.
از چند کیلومتر مانده به روستا جاده را بسته اند و اجازه ی ورود ماشین ها را نمی دهند. راست هم می گویند، آنقدر ماشین در کنار جاه پارک شده که دیگر راهی برای رفتن نمانده است. باریکه راهی باقی مانده که آن را هم گذاشته اند برای خروج ماشین ها.
ماشین را در همان فاصله ی دور پارک می کنیم و پیاه به راه می افتیم. تعداد ماشین ها که نشان از استقبالی با شکوه می دهد. همه در خانه تنبور گرد هم آمده اند. ازدحام جمعیت باور کردنی نیست. صدای نواختنِ «نرمه نای» و آوازی کُردی از دور به گوش می رسد. برخی هم کاسبی خود را کرده اند و لبخندزنان یخچالشان که شاید جای بستنی بوده را پشت وانت سوار کرده اند و دارند می روند.
به زحمتی بسیار و از میان ازدحام جمعیت به جایی میرسیم که از آنجا می شود صحنه و تماشاگران را به خوبی دید. باورکردنی نیست! ردیف نخستِ این جمعیت چهره هایی نشسته اند که هیچ رخدادی در چندین سال گذشته نتوانسته آنان را گِرد هم آورد.
حسین علیزاده، شهرام ناظری، کیهان کلهر، علی اکبر شکارچی، محمدرضا درویشی، نوید افقه، علی ترابی، علی بوستان و بسیاری از هنرمندان محلی کسانی بودند که به دعوت علی اکبر مرادی صدها کیلومتر راه را از تهران تا روستای بانزلان آمده بودند. حضور این چهره ها خود گواهی بر اهمیتِ «خانه تنبور» است.
سخنرانی ها آغاز می شود.
اینجا خانه تنبور است؛ خانه مذهب نیست
علی اکبر مرادی که متولی اصلیِ «خانه تنبور» است، این چنین سخن می گوید:
«کسی که در تمام این دوران یار ما بوده، مهندس محمود بیات معمار این بناست. اینجا(خانه تنبور) مرکزی برای هنر است. مرکز دین و مذهب نیست. من خودم یارستانی هستم اما اینجا خانقاه و مسجد نیست. اینجا جایی برای هنر والاست.
پس به ما اجازه خدمت بدهید. همه ما بدون هیچ توقعی داریم کار می کنیم. اینجا خانه تنبور گوران یا کرمانشاه هم نیست؛ اینجا خانه تنبور است.»
تنبور سازی ملی است
محمدرضا درویشی آهنگساز و پژوهشگر موسیقی ایران اینگونه سخن می گوید:
«علی اکبر مرادی بی هیچ پشتوانه ای جان و مالش را برای تاسیس این خانه گذاشته است. امیدوارم جوانان تنبور نواز از کلِ نقاط استان و حتی استان های اطراف به این مکان بیایند.
تنبور امروز یک ساز ملی است. یک ساز باستانی است. تنبور فقط یک ساز محلی نیست. هیچ جایی بهتر از خانه تنبور نمی تواند مقام های اصیل تنبور را به نسل های بعد منتقل کند. به استاد مرادی تبریک و خسته نباشید می گویم. خوش به حال همه ما که در اولین جشنواره تنبور هستیم.»
تاریخ از برگزار کنندگان این مراسم به مهر یاد می کند
شهرام ناظری به عنوان سخنران بعدی این مراسم روی صحنه می آید:
«باعث سعادت من است که امروز به همراه دیگر استادان موسیقی در اینجا در خدمت شما هستیم. از همه کسانی که زمینه ایجاد این خانه تنبور را فراهم کرده اند تشکر می کنم.
از مرادی که زحمات بسیاری کشیده تشکر می کنم. از تمام مسئولانی که این برنامه را یاری کردند تشکر می کنم. تاریخ نام کسانی که در به سرانجام رسیدن این مراسم کمک کرده اند را به مهر یاد می کند. روسیاهی هم برای کسانی می ماند که نمی خواستند چنین مراسم باشکوهی برای افتتاح خانه تنبور برگزار شود.»
ناظری در پایان صحبت هایش و به درخواست حاضران دقایقی آواز خواند.
کیهان کلهر هم برای سخنرانی روی صحنه می آید اما او تنها به تشکر از همه بسنده می کند.
فرانسوی ها به ما می خندند / «شهرام ناظری» نیازی به عنوان «شوالیه» ندارد
حسین علیزاده اما سخنان مهمی بر زبان جاری می کند. وقتی مجری برنامه از روی کم اطلاعی سعی می کند با عنوانِ «شوالیه» و نه با تکیه بر نامِ شهرام ناظری، بزرگی او را به حاضران القا کند، واکنش حسین علیزاده را موجب می شود.
علیزاده می گوید:
«فکر می کنم که در میان اتفاق هایی که برای ملت ایران افتاده اتفاق امروز بسیار مهم است. امروز در برگزاری این مراسم هیچ تشنجی نیست و حضور این مردم در اینجا نیاز به هیچ مسئله حفاظتی ندارد.
ما ایرانی هستیم و تنبور به همه ما تعلق دارد. ایران یکی از سرزمین های مهم دنیاست که فرهنگ های مهمی را در خود جای می دهد. ما از نظر فرهنگ موسیقی ثروتمند هستیم. هر نقطه ای از ایران فرهنگ موسیقی خاص خودش را دارد. چیزی که من می گویم تنها یک ادعا نیست و در سطوح دانشگاهی و تحقیقی این مسائل اثبات شده است.
متاسفانه سالیان درازی است که به موسیقی کم لطفی می شود اما می بینیم که این هنر در میان مردم جریان دارد. موسیقی مانند نفس است و نفس را نمی توان از مردم گرفت.
من به کرمانشاه غیرت دارم و از عاشقان موسیقی این منطقه هستم. امروز شهرام ناظری و کیهان کلهر دو تن از استادان موسیقی که هر دو هم اهل کرمانشاه هستند در میان ما حضور دارند. این دو هنرمند در جهان معروفند. نام هر کدام از این دو به تنهایی بیانگر بزرگی آنان است. نمی دانم چرا مجری برنامه سعی دارد بزرگی شهرام ناظری را با لقبِ «شوالیه» به رخ بکشد.
شهرام ناظری خودش هنرمند بزرگی است و نیازی به لقب «شوالیه» ندارد. خود فرانسوی ها به ما می خندند وقتی می بینند هنرمندانمان را با لقبی صدا می زنیم که آنها به ما داده اند.
من خودم نشان «شوالیه» را از دولت فرانسه قبول نکردم. چرا که می خواستم با همین مسئله مقابله کنم.
گاهی در مطبوعات ایران برای کیهان کلهر که از دوستان من و از هنرمندان بزرگ ایران است، از عنوان هایی مانند «هنرمند جهانی» استفاده می کنند. یعنی ما ایران نداریم؟ چرا وقتی می خواهیم به هنرمندی جایگاه بین المللی بدهیم، «ایران» را حذف می کنیم.
«کلهر» آهنگساز و کمانچه نواز بزرگ ایرانی است. با عنوان های غیر فارسی و غیر ایرانی هنرمندانمان را خطاب نکنیم. اگر در فرانسه بدانند که ما به هنرمندمان «شوالیه» می گوییم به ما می خندند؛ این یعنی ما هنرمندمان را با عنوانی خطاب می کنیم که آنها به ما داده اند. شما در دنیای موسیقی جوایز و نشان های بسیاری گرفته اید، مبارکتان باشد و صدها جایزه دیگر هم حقتان هست که باید بگیرید(خطاب به کلهر و ناظری) اما نامتان برای بیان بزرگیتان کافی است.
شهرام ناظری وقتی اسمش می آید قلب همه برایش می تپد پس نیازی به عنوان «شوالیه» ندارد.
هنرمندان بسیار دیگری هم در ایران هستند که نشان «شوالیه» را گرفته اند اما تنها به نامشان خطاب می شوند. محمدرضا شجریان هم نشان شوالیه گرفته اما همان نامش برای بیان بزرگیش در هنر کافی است.»
حسین علیزاده با این سخنان خواست که به مردم درسِ خودباوری بدهد. علیزاده چند سال پیش از سوی سفارت فرانسه دعوت شد تا نشان «شوالیه» را به او اهدا کنند، اما علیزاده این نشان را نپذیرفت و ترجیح داد همان «حسین علیزاده» بماند.
مراسم افتتاح خانه تنبور مهمانان ویژه ی دیگری دارد که از سوی مردم با استقبال ویژه ای رو به رو می شوند. این مهمانان خانواده ای چهار نفره هستند که سفری در اعتراض به لغو کنسرت های موسیقی آغاز کرده اند. این خانواده از خراسان مرکزی سفرشان را آغاز کرده اند و شعارشان «ما حق داریم آوازهای سرزمین مادری را در شهرمان بشنویم» است. در حاشیه این مراسم حسین علیزاده و کیهان کلهر با این خانواده چهار نفره عکس یادگاری گرفتند.
به هر روی خانه تنبور با حضور بزرگان موسیقی ایران افتتاح شد تا روستای «بانزلان» از این پس قلبی باشد برای تپشِ تنبور.
خانه تنبور در نخستین گامش و در روزهای 20 و 21 شهریور میزبان برگزاری جشنواره کُهن آواهای تنبور بود. خانه تنبور قرار است در طول سال محلی برای آموزش تنبورنوازان باشد.
انتهای پیام/
R33357/P1439/S4,40,42/CT11منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۷۲۶۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشت پرده محبوبیت تیلور سوئیفت در ایران | وقتی او در مورد پایان رابطه عاطفی خود حرف میزند...
به گزارش همشهری آنلاین، با این حال اگر از طرفداران تیلور سوئیفت سوال کنید که علت علاقهشان به این هنرمند چیست؟ احتمالا پاسخ دهند که چون میتوانند با ترانههای او همزاد پنداری کنند و به راحتی خود را به عنوان راوی ترانههایش تصور کنند اما در کنار این ویژگی نمیتوان ارتباط عمیق سوئیفت با طرفدارانش را نادیده گرفت؛ چراکه او هنرمندی است که اگر یکی از سوپر طرفدارانش در آسیا بیماری لاعلاجی داشته باشد و نیاز به کمک مالی داشته باشد، حمایت خود را دریغ نمیکند و چه بسا که به دیدن آن طرفدار برود. همچنین ارتباط او در فضای مجازی با طرفدارانش غیر قابل انکار است، ارتباطی از جنس لایک کردن پستهای طرفدارانش در فضای مجازی گرفته تا اشتراکگذاری آن پستها.
اما چرا امروز از تیلور سوئیفت مینویسیم؟ در هفتههای اخیر سونامی اخباری از جدیدترین آلبوم سوئیفت به نام «The Tortured Poets Department» در فضای مجازی منتشر شد که از ثبت چندین رکورد جدید به نام این هنرمند میگفت.
در حقیقت سوئیفت با انتشار یازدهمین آلبوم استودیویی خود رکورد بیشترین پخش آلبوم، آهنگ و هنرمند را در یک روز در Spotify و سایر پلتفرمهای موسیقی به ثبت رساند؛ رکوردی که با بیش از ۳۰۰ میلیون استریم (پخش آنلاین موسیقی) آلبوم جدید او طی یک روز به ثبت رسیده است.
اما این تنها رکوردی نبود که یازدهمین آلبوم استودیویی سوئیفت در کمتر از ۲۴ ساعت پس از انتشار در Spotify شکست. بلکه اولین تکآهنگ آلبوم جدید او به نام «Fortnight» با حضور «پست مالون» رکورد بیشترین پخششده در یک روز را ثبت کرد.
سوئیفت پیش از این هم با انتشار آلبوم «Midnights» در اکتبر ۲۰۲۲ رکورد Spotify را برای پخششدهترین آلبوم در یک روز و پخششدهترین هنرمند در یک روز را در اختیار داشت. این آلبوم همچنین در سایر پلتفرمهای پخش موسیقی، رکورد بزرگترین آلبوم پاپ تمام دوران را با استریمهای روز اول در Apple Music شکست. همچنین این آلبوم در اولین روز انتشار خود به پرمخاطبترین آلبوم آمازون موزیک تبدیل شد.
اما پس از خواندن این اخبار درباره سوئیفت، شاید برای شما هم سوال شود که سوئیفت دقیقا چرا تا این حد محبوب است که طی یک روز جدیدترین آلبومش با ۳۰ قطعه موسیقی، بیش از ۳۰۰ میلیون بار در اسپاتیفای شنیده میشود؟
پیش از پاسخ به این سوال باید گفت که نمیتوان با وجود تور پرطرفدار Eras، تسخیر جایگاههای نخست چارت موسیقی بیلبورد آمریکا، ثروت میلیارد دلاری، ۱۲ جایزه گرمی، تأثیر گسترده او بر فرهنگ موسیقی پاپ و موفقیت احیای آلبومهای قبلیاش، شهرت و موفقیت عظیم سوئیفت را انکار کرد؛ موفقیتی که تصادفی نیست.
در ادامه اما نگاهی خواهیم داشت به علت محبوبیت جهانی سوئیفت در جهان از نگاه چند کارشناس و منتقد موسیقی آمریکایی.
عکس | تیلور سوئیفت شخصیت سال تایم ٢٠٢٣ شد
موسیقی سوئیفت
توبی کوئینزبرگ که یک کارشناس موسیقی مشهور است، میگوید: «نمیتوانیم درباره موفقیت تیلور سوئیفت بدون اذعان به توانایی استثنایی او در نوشتن آهنگهایی که آشنا و در عین حال متمایز، قابل دسترس و معمولی هستند صحبت کنیم. تاکید بر این نکته مهم است که نوشتن آهنگی مانند آهنگهایی که تیلور مینویسد، فوقالعاده دشوار است. حتی یک بار انجامش هم سخت است، حال تصور کنید بخواهید طی یک آلبوم این کار را انجام دهید! اگرچه که سوئیفت نزدیک به دو دهه است که در آلبومهای متوالی این کار را انجام میدهد.»
درو نوبیل نیز که یک دانشیار تئوری موسیقی است، میگوید: «تیلور سوئیفت در نوشتن موسیقی واقعاً خوب است. این امر غیرقابل انکار است. او میداند که چگونه یک ملودی بسازد. موضوعات آهنگهای او بسیار مرتبط است. من یک مرد ۳۸ ساله هستم و میتوانم به آهنگهای او، حتی آهنگهایی که در ۲۰ سالگی نوشته است، گوش دهم و با آنها ارتباط برقرار کنم.»
همه کاره بودن او
سوئیفت به طرز ماهرانهای ژانرهای مختلفی مانند کانتری، پاپ، آلترناتیو و فولکلور را در زندگی حرفهای خود تجربه کرده است. نوبیل و کونیگزبرگ میگویند که تسلط بر این توانایی برای تکامل دشوار است، اما او موفق شد و توانست همچنان کاراکتر «تیلور سوئیفت» را حفظ کند.
سوئیفت که در اصل یک هنرمند ژانر کانتری بود، ابتدا با آلبوم «قرمز» (Red)، فضای کاری خود را به موسیقی پاپ آغشته کرد. او در این آلبوم با مکس مارتین که یکی از تهیهکنندگان مطرح آمریکا است، همکاری کرد.
در حالی که فضای کلی آلبوم «قرمز» پاپ بود اما در آلبوم از سازهای بانجو استفاده شده بود و سوئیفت سبک و سیاق کانتری را در خواندن آهنگها حفظ کرد. سوئیفت اما در آلبوم «۱۹۸۹» خود طی اقدامی بیسابقه، به طور کامل ژانر کانتری را کنار گذاشت. در حقیقت او با این کار برای همیشه کانتری را از کار خود حذف کرد و در قالب یک هنرمند جدید در اوج کاری خود ظاهر شد.
البته او به داستان سرایی خود در آثار غیرکانتری که یکی از ویژگیهای بارز موسیقی کانتری است، ادامه داد و با همین ترفند توانست آن طرفدارانی که او را به خاطر سبک کانتریش دنبال میکردند، نگه دارد. به هر حال او یک داستانسرای عالی است، چه داستانی تخیلی در مورد کسی که شوهرش را به قتل رسانده باشد و چه داستانی درباره روابط عاطفی خودش.
هنگامی که دو آلبوم «evermore» و «folklore» در سال ۲۰۲۰ منتشر شدند، جهان بار دیگر شاهد تسلط سوئیفت در تغییر ژانر، از پاپ به فولک و آلترناتیو بود.
نوبیل درباره این اقدام میگوید: «اگر هنرمندان از ژانر اصلی خود دور شوند، اغلب اوقات طرفداران شورش میکنند اما سوئیفت این ریسک را کرده است و این باورنکردنی است.»
هوش تجاری سوئیفت
کونیگزبرگ میگوید: «موفقیت در صنعت موسیقی صرفاً به موسیقی مربوط نمیشود، بلکه در مورد تجارت است و مهارتهای تجاری تیلور شگفتانگیز است».
درحقیقت از توانایی او در ساخت ماهرانه برند خود گرفته تا حرکتهای استراتژیکش، سوئیفت ثابت کرده است که هم یک هنرمند موفق است و هم یک تاجر. به عنوان مثال، تصمیم او برای تولید فیلمی از تور اخیرش (Eras tour) نتایج خارق العادهای داشت. این فیلم که در ماه اکتبر به سینماها رفت، «پرفروشترین فیلم کنسرت» است که در افتتاحیه ۹۲.۸ میلیون دلار درآمد داشت.
همچنین بازاریابی رسانههای اجتماعی سوئیفت او را در جایگاه بالای هنرمندان موسیقی مینشاند؛ درحقیقت او از ابتدای فعالیت خود ارتباط با طرفدارانش در رسانههای اجتماعی را انجام داد که در آن زمان غیرعادی بود.
حرکت درخشان سوئیفت
از اقدام سوئیفت برای ضبط مجدد و انتشار مجدد آلبومهای اولیهاش به طور گستردهای به عنوان یک تصمیم هوشمندانه یاد میشود. این تصمیم ناشی از اختلاف عمومی سوئیفت با شرکت ضبط قبلی خود، Big Machine، و مالک آن Scooter Braun است. در سال ۲۰۲۰، براون حقوق اصلی ضبطهای تیلور سوئیفت را فروخت و در اقدامی تلافیجویانه بیسابقه، سوئیفت آلبومهای خود را دوباره ضبط کرد و بدین ترتیب کنترل شخصی بر حقوق اصلی ضبطهای جدید به دست آورد.
در حالی که سوئیفت خاطرنشان میکند که همه اینها برای برگرداندن حقوق هنرمندان بوده است اما ثابت شده است که یک تصمیم تجاری درخشان بود. درحقیقت آلبومهای تازه ضبطشده بسیار محبوب بوده و موجب حمایت از تور Eras و افزایش تعهد طرفداران به او شدند.
آینده نگری او
نوبیل میگوید سوئیفت درک ذاتی از خواستههای مخاطبانش دارد و این توانایی میتواند توضیح دهد که چرا موفقیت زیادی کسب کرده است. او سه لحظه را دلیل شیدایی امروزی سوئیفتیها میداند:
۱۹۸۹
زمانی که آلبوم «۱۹۸۹» در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، موسیقی الکترونیک (EDM) چارت ۴۰ موسیقی برتر را تسخیر کرده بود. آهنگهای زد و کالوین هریس با آهنگهای پردازش شده توسط کامپیوتر و صدای ترکیب شده در صدر جدول قرار داشتند. با توجه به محبوبیت فزاینده EDM، نوبیل میگوید که دوستداران موسیقی میل به چیزی داشتند که علاقه آنها به موسیقی پاپ «dance-y» را برآورده میکرد و در عین حال بیانی معتبر از شخصیت یک هنرمند بود. او استدلال میکند که این اتفاق در آلبوم «۱۹۸۹» سوئیفت رخ داد.
شیوع کرونا در سال ۲۰۲۰
نوبیل میگوید در طول قرنطینه همهگیر سال ۲۰۲۰، سوئیفت با انتشار غافلگیرکننده دو آلبوم folklore و evermore در ژانر indie folk حال و هوای طرفدارانش را مجذوب خود کرد. سوئیفت با انحراف آشکار از موسیقی پاپ به دنبال همکارانی با تجربه در ژانرهای جدید برای کار روی آلبومها شد؛ تصمیم هنری دیگری که آن هم یک تصمیم تجاری موفق بود.
کونیگزبرگ میگوید: «این اقدام دقیقاً همان چیزی بود که فرهنگ در آن زمان به آن نیاز داشت؛ یک آلبوم متفکر و تأمل برانگیز که منعکسکننده حس غالب انزوای اجتماعی است.»
فولکلور در سال ۲۰۲۰ به پرفروشترین آلبوم ایالات متحده تبدیل شد و همانطور که نوبیل توضیح میدهد، این موفقیت تصادفی نبود.
او ادامه میدهد: «طرفداران با این آهنگها دوباره بیرون از خانه بودند و زیبایی طبیعت را کاوش میکردند؛ آهنگهایی که صدایی روستایی داشتند و درباره رودخانهها و درختان صحبت میکردند. او همیشه توانسته از چیزی که همه ما آرزوی آن را داریم استفاده کند.»
تور era
نوبیل میگوید دو نیروی فرهنگی را میتوان به عنوان مدرکی برای موفقیت تور Eras بررسی کرد؛ یک اینکه در دنیای پس از همه گیری، مردم برای تجربه کنسرت زنده گرسنه بودند و دوم اینکه ما به عنوان یک جامعه، در میان انزوای فزاینده خود به دلیل کار از راه دور، رسانههای اجتماعی و سکولاریزاسیون رو به رشد، درصدد تجربههای جمعی هستیم. شرکت در یک کنسرت با دهها هزار نفر دیگر که آنها نیز با آهنگهای تیلور سوئیفت بزرگ شدهاند، بسیار عمیقتر از قدردانی از موسیقی اوست، بلکه میگوید «شما بخشی از یک جنبش هستید».
آیا می توان از موفقیت سوئیفت تقلید کرد؟
خیر.
نوبیل معتقد است که سوئیفت هر حرکتی را برای مواجهه با یک لحظه خاص طراحی کرده است و اگر آنها در زمانهای دیگری انجام میداد، احتمالاً از موفقیت یکسانی برخوردار نمیشد. به عنوان مثال، اگر فولکلور در سال ۲۰۱۹ منتشر می شد، تأثیر مشابهی نداشت. اینگونه نیست که او از دیگران برتر باشد؛ بلکه در کتگوری قرار دارد که افراد کمی شامل آن میشوند، توانایی عالی او در نوشتن موسیقی که با این لحظات فرهنگی ترکیب شدهاند، ترکیب نادری است.
بیانسه از هنرمندانی است که به چنین موفقیتی نزدیک شده است اما نژاد تأثیر زیادی در جهانی نشدن هنر او در این وسعت دارد، اگرچه که برای یک سفیدپوست چنین چیزی مطرح نیست.
وقتی تیلور سوئیفت در مورد پایان رابطه عاطفی خود صحبت می کند، تصور این است که او به طور کلی درباره این مسئله صحبت میکند. ولی وقتی بیانسه درباره خیانت شوهرش به او و نحوه کنار آمدن با آن صحبت میکند، به روایت او به چشم روایتی از روابط سیاهپوستان نگاه میشود. دلیل اینکه میتوانیم تیلور سوئیفت را نماینده همه ببینیم این است که او بلوند و سفیدپوست است و نژاد برایش مطرح نیست؛ در صورتی که بیانسه سیاهپوست است و نژاد دارد.
البته در نهایت فراموش نکنیم که تا حدی هم علاقه بالای طرفداران به سوئیفت به شیدایی میمانند و نمیتوان به هیچ وجه او را بزرگترین هنرمند عصر حال حاضر خواند، چرا که در این صورت باید با بزرگانی مانند پینک فلوید یا بیتلز مقایسه شود که اصلا موجه نیست.
آنچه جای بحث ندارد این است که ژانر پاپ در دوران تیلور سوئیفت است، داستانی عاشقانه از موفقیتهای برتر و موفقیت افسونکننده که بر درخشش او به عنوان یک تاجر تأکید میکند و بهطور استراتژیک صنعت موسیقی را با هنرمندی و زیرکی هدایت میکند.
کد خبر 848295 منبع: ایسنا برچسبها موسیقی ایرانی خبر مهم موسیقی - چهره - ساز - آلبوم - اجرا